تقریری از مباحث مطرح شده در پژوهشکده تحول علوم انسانی/بخش هشتم
به گزارش خبرنگار پژوهشکده تحول و ارتقاء علوم انسانی و اجتماعی، مباحث ذیل تقریری از مباحث مطرح شده در پژوهشکده تحول علوم انسانی است که به کوشش دکتر سیدمحمدرضا تقوی انجام شده است:
بخش قبلی این مطلب را اینجا بخوانید!
تقریری بر مباحث پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه شیراز (۲۷)
تفسیرهای مختلف از اصل ضرورت عِلّی
قانون عام و ثابت در دیدگاه های مختلف ذیل نظام ضرورت عِلّی عمل می کند. لیکن از این نظام تفسیرهای مختلفی وجود دارد. رویکرد اصالت ماهیت تمام علّت ها را به درون پدیده و یا شرایط حاکم بر پدیده بر می گرداند. در صورتی که این نظام است که برای هر پدیده ایجاد نسبت و قانون می کند و خصوصیت و ثبات را به پدیده و قانون می بخشد. اگر علّت به درون پدیده برگردد یعنی یک ذات دارد عمل می کند و رابطه ذات و اثر رابطه ی یک به یک است. یعنی هر شی ای یک اثری دارد که ان اثر ذاتی اش هست و قابل تغییر نیست. همچنین است اگر گفته شود که قوانین ذاتی شرایط ویژه ای هستند که موجب می شوند تحت شرایط خاصی، خصوصیت ویژه از شی ای بروز و ظهور یابد.
در بحث علّت و معلول در قانون ثابت و بدون انعطاف، اگر رابطه فاعل و علّت خودش را تفسیر علِّی کنیم در این صورت رابطه را ذات و یک اثر خاص تلقی کرده ایم. در این صورت حتماً فعلّیت خاص، به معنی تعیّن خاص است و تعیّن خاص نافی هرگونه تغییر و تحول و حرکت است. لذا رویکرد اصالت ماهیت در مبحث حرکت دچار بن بست است. اما کلام تمام نیست زیرا «نفس تعیّن در حرکت» از یک طرف نافی حرکت است؛ و از طرف دیگر، اگر در حرکت ثبات نباشد حرکت (و در نتیجه قانون) بی ثبات و متزلزل می شود. بنابراین هم ثبات در حرکت را نیاز داریم (که به معنی یک نحوه تعیّن خاص است) و از طرفی هم با این مساله روبرو هستیم که اگر تعیّن برقرار باشد هیچ گونه حرکتی ممکن نیست.
این دو گانه متناقض را چگونه باید حل نمود؟ پاسخ: در نظام مختار درست است که اگر رابطه علّت و معلول حذف شود قانون متزلزل می شود اما این تزلزل در دستگاهی است که فاعلّیت و اراده و اختیار به معنای مطلق آن در نظر گرفته می شود. در نظام فاعلّیت، فاعل، در ایجاد رابطه، فاعل مطلق نیست بلکه فاعل های دیگر هم نقش دارند، چون اختیار به معنای اختیار مطلق نیست. فاعلّیت در انجام فعلش نیازمند یک فعل درونی، یک فعل بیرونی و فراهم بودن شرایط است. البته اجبار مطلق هم نیست که فرد محکوم شرایط باشد و یا تحت اضطرار درونی خودش عمل کند. بلکه در محدوده سعه ی خاصی که فاعل دارد عمل می کند و به آن محدوده هم مقید است. بنابراین این قیدها مانع هرگونه فعالیتی از طرف فاعل می شوند. در این صورت کار فاعل «ایجاد» است و رابطه، رابطه ایجادی است (نه علّت و معلولی). ثانیاً فاعل در ایجاد رابطه ی خودش مقید به ظرفیت درونی خودش است (شامل ظرفیت های روحی، ظرفیت های فکری و امکانات عملی که برای فاعل، حد درست می کنند). بعلاوه، فاعل های دیگر هم به فاعل مورد نظر قید می زنند چون همه در نظام عمل می کنند. بنابراین برآیند فعالیت های تمام فاعل هاست که منتجه ی حرکت را رقم می زند.
تقریری از مباحثات پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه شیراز (۲۸}
حرکت، زمان و مکان
تبیین ۱: تحلیل ثبات و تغییر در مبحث حرکت از دید منطق صوری
چگونه میتوان ثبات و تغییر را در حرکت شیء با هم ملاحظه نمود و دو بعد ثبات و تغییر چگونه در کنار هم قرار میگیرند؟ چون در تأثیر و تأثر نسبت به هم یا شیء متغیر از بین میرود و همه چیز ثابت میشود و یا وجه متغیر در موضوع متحرک اثر گذاشته و بعد ثابت را از بین میبرد که در هر دو صورت نافی اصل حرکت است. دیدگاهها و رویکردهای مختلف به بیان رابطه ثبات و تغییر در حرکت پرداخته اند. چون همه فلسفهها ملزم به تحلیل و توصیف حرکت میباشند؛ لذا باید در خصوص ثبات و تغییر در موضوع متحرک تحلیل داشته باشند.
حال به بررسی دیدگاههای مختلف نسبت به تحلیل رابطه ثابت و متغیر در حرکت میپردازیم. ناگفته نماند موضوع متحرک از آن حیث که ثابت است باید خصوصیت متعیّن داشته باشد و از آن حیث که متحرک است هیچ گونه خصوصیت متعیّن نباید داشته باشد. به عبارت دیگر موضوع متحرک متشکل از بعدی متعیّن است و از بعدی نامتعیّن. دیدگاههای مختلف فلسفی به بررسی رابطه بعد متعیّن و بعد نامتعیّن پرداختهاند.
در دیدگاه منطق صوری یا اصالت ذات این دو بعد این گونه به هم پیوند میخورند که در درون شیء پدیدهای وجود دارد که آن را هیولا مینامند. هیولا در مراحل مختلف حرکت صورت های مختلف را میپذیرد و خود نیز هیچ گونه صورتی ندارد، لذا به آن هیولا گفته میشود. در واقع صورت های متفاوت و مختلف به ذاتِ هیولا منظم شده و هیولا مانند بند تسبیح دانههای متفاوت تسبیح را در کنار هم قرار داده است. هر دانهای که حرکت میکند دانههای دیگری وجود دارند که به دنبال آن میآید و این ذاتی که حافظ خصوصیت است بند تسبیح است که ارتباط بین صورت های متغیر را حفظ میکند.
تبیین حرکت از منظر منطق اصالت ماهیت
به تعبیر دیگر گاه گفته میشود که ذات ثابت است و اعراض حرکت میکنند. یعنی عرضی میرود و عرضی میآید و خود ذات فی نفسه متعیّن نیست و صورت خود را از اعراض میگیرد. حال سوال کلیدی در تبیین رابطه ذات و عرض و یا هیولا و صورت است. همان طور که گفته شد اگر صورت متحرک است این تحرک، ثبات هیولا را از بین برده و آن را متحرک میکند و یا بالعکس ثبات هیولا در حرکت صورت اثر گذاشته آنرا ثابت میکند. آیا رابطه ذات و عرض همین طور است که اگر اعراض تغییر کنند این تغییر در ذات اثر میگذارد و ذات ثبات خود را از دست میدهد و بالعکس؟ ظاهراً به همین دلیل است که مرحوم ملاصدرا (رضوان الله تعالی علیه) به این مسئله پی برده و حرکت را در جوهر وارد میکند. در ادامه تبیین دیدگاه منطق صوری در مورد حرکت و تغییر مورد مداقه ی عقلی قرار می گیرد. پرسش این است که آیا رویکرد اصالت ماهیت میتواند به صورت منطقی صحبت از حرکت و تغییر کند؟ یعنی آیا میتواند رابطه بین ثابت و متغیر، ذات و عرض یا هیولا و صورت را به گونهای تبیین کند که در عین حال ثبات و تغییر در موضوع متحرک با هم حفظ شود؟
در تبیین حرکت از دیدگاه منطق صوری، صورت متعیّن و هیولا قابلیت جمع نداشته لذا این مکتب فلسفی از توصیف واقعی حرکت ناتوان است. در حرکت جوهری نیز برخی چالش کرده اند که جوهر به منزله وجود نامتعیّن و مبهم با کیفیت وجود، که گویای مراتب و تعیین وجود است، چگونه قابلیت جمع پیدا میکند؟ در حرکت جوهری مرحوم ملاصدرا رضوان الله تعالی علیه قائل به یک نحوه کشیدگی در زمان میباشد که این کشیدگی به منزله وجه اشتراک در حرکت است وجه اختلاف مراتب حرکت به کجا برمی گردد؟ یعنی چگونه میتوان در یک کشیدگی هم اشتراک و هم اختلاف را با هم جمع نمود؟ در این دیدگاه اختلاف در ابتدا به اختلاف مراتب وجود و در پایان به شأن وجود توصیف میشود. شأن وجود نیز هیچ گونه هویت استقلالی نخواهد داشت بلکه یک وجود است و لا غیر. با این توصیف بین وجه اشتراک و وجه اختلاف در حرکت در دیدگاه اصالت وجود قابل تبیین منطقی نیست. وجه اشتراک در حرکت همان وجه ابهام است و وجه اختلاف وجه تحصل یا وجه مشخصه حرکت است. به نظر میرسد که در این دیدگاه ابهام و تحصل قابلیت ارتباط منطقی ندارد، زیرا که خود وجود ذاتاً نمی تواند تعیینی را بپذیرد زیرا خصوصیت و تعیین آن مربوط به مراتب وجود و و در پایان به شأن وجود برمی گردد.
در صورتی که این چالش مطرح باشد تنها عاملی که میتواند ارتباط بین ابهام و تحصل را توصیف کند نه مفهوم ماهیت است که ذاتاً متعیّن است و نه مفهوم وجود است که ذات نامتعیّن دارد. مفهوم جدید باید بتواند ابهام و تحصل را با هم توصیف کند تا بتواند حرکت را تحلیل نماید. تنها مفهومی که این توانایی را دارد مفهوم فاعلّیت است. فاعلّیت هر چند که مانند کیفیت ذات متعیّن ندارد اما قدرت ایجاد کیفیت را در مراتب مختلف در خود دارا میباشد. فاعلّیت قدرت ایجاد ارتباط و یا حذف ارتباطی را دارد. فاعلّیت به معنای مبنا و مفهوم مرکزی، مانند وجود در دیدگاه اصالت وجود، واسطه در اثبات همه پدیده هاست، یعنی همان طور که در دیدگاه اصالت وجود حد اولیه همه مفاهیم به وجود بازگشت میکند، در این دیدگاه نیز فاعلّیت حد اولیه توصیف همه پدیده هاست.
اشکال منطق اصالت ماهیت یا منطق ارسطویی به زبان ساده آن است که برای هر پدیده ذات ثابت قائل است. وقتی ذات ثابت شد تغییر غیر ممکن می شود. لذا در بحث تحول علوم انسانی این منطق به کار نخواهد آمد. البته به لحاظ نظری این منطق پس از طرح دیدگاه اصالت وجود ظاهراً از صحنه خارج شده است. زیرا منطق صوری اصالت را به کثرات می دهد تا آن حد که بحث وحدت (یا وحدت در کثرت) رنگ می بازد و این خلاف تفکر توحیدی است. دیدگاه اصالت ماهیت پس از طرح دیدگاه اصالت وجود (که اصالت را به توحید و نه کثرات/اشیاء می دهد یارای مقاومت نداشت و از صحنه حذف شد. مع هذا تا زمان حاضر تفکر صوری در تبیین بسیاری از امور در جامعه ما و حتا در بین اندیشمندان جامعه ما حضور دارد و مانعی جدی برای تحول محسوب می شود.
تقریری از مباحثات پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه شیراز (۲۹)
تبیین ۲: چیستی حرکت در منطق اصالت ولایت
رویکرد اصالت ولایت به دنبال تبیین پدیده ها در سه محور چیستی، چرایی و چگونگی و یافتن معادله ی حرکت است: ۱) در مورد چیستی حرکت، اجمالاً همه فلسفههای موجود و گذشته حرکت را قبول دارند و در مورد آن صحبت کرده اند، حتی فلسفههایی که عالم را تخیل محض میدانند در اثبات ادعای خود باید حداقلِ حرکت را، ملتزم باشند. یعنی از مقدمه به تالی حرکت کنند تا بتوانند اثبات مدعای خود را بنمایند. بنابراین حرکت اجمالاً غیر قابل انکار است و تمام دیدگاه ها برای ادعای خود حرکت را میپذیرند. ۲) در مورد چرایی حرکت، باید توجه به ضرورت غایت در حرکت داشت. این اصل نیز جزو اصول غیرقابل انکار است، زیرا حرکت برای حرکت محال است، بلکه حرکت حتماً غایت و هدفی دارد. هدف حرکت نمیتواند در درون خود متحرک باشد، زیرا در این صورت هدف محقق است و ضرورت حرکت محال میگردد. بنابراین هدف و غایت حرکت، بیرون از شیء متحرک ملاحظه میشود.
دیگر آن که که در حرکت باید مقدمات را نیز به گونهای ملاحظه کرد؛ زیرا اگر همه اجزای متحرک حرکت کنند در مرحله بعد هیچ گونه رابطه منطقی بین مرحله قبل و مرحله بعد قابل ملاحظه نیست. بنابراین در حرکت اگر ثبات ملاحظه نشود نسبت بین مرحله فعلی و مرحله بعدی قطع خواهد شد. به عنوان مثال سیبی در دست داریم. این سیب هر لحظه در حال حرکت است. سیب لحظه بعد با سیب لحظه فعلی متفاوت است. اما خصوصیت سیب بودن در آن بایستی ثابت بماند، در غیر این صورت، لازم است که در مرحله بعد پرتغال یا خیار یا میوه دیگری داشته باشیم. بنابراین همه پدیدهها دو بعد ثبات و تغییر در حین حرکت را دارا هستند. رودخانهای که دائماً در حال حرکت است تا زمانی که آب رودخانه تبدیل به موضوع دیگری نشده است ثبات دارد و در عین حال حرکت را پذیرفته است. بنابراین میتوان گفت که هر شیء متحرک از بعدی ثابت و از بعدی متحرک تشکیل شده است، یعنی دو بعد ثبات و تغییر را در درون خود دارا میباشد و این برای همه اشیاء قابل تغییر، صادق است. مسئله وجود ثبات و تغییر در حرکت شیء نیز از اصول غیرقابل انکار میباشد.
به زبان ساده تر کاربرد بحث حرکت در تحول علوم انسانی آن است که ما موفق می شویم حرکت اصیل را از حرکت غیر اصیل تشخیص دهیم. در انتهای این بحث ما به نتایج چندی می رسیم از جمله این که ۱) حرکت باید هدفمند و غایتمند باشد، ۲) هدف حرکت باید در خارج از پدیده باشد زیرا اگر درون پدیده باشد جزئی از پدیده محسوب می شود و در واقع حرکتی اتفاق نیفتاده است، ۳) حرکت می تواند در بعد مکانی (افقی) و یا در بعد زمانی (عمودی) اتفاق بیفتد. در دیدگاه مختار حرکت اصیل در بعد زمانی اتفاق می افتد که در واقع حرکتی تعالی بخش است. حرکت در بعد مکانی، از این حیث که هدف خارج از پدیده است شرط دوم را حائز می شود، لیکن این نوع حرکت، گرچه انتقال از وضع موجود به وضعیتی جدید است لیکن چون در راستای غایت نیست حرکتی اصیل محسوب نمی شود و … این معاییر هم در طراحی و برنامه ریزی به ما کمک می کنند و هم می توانند ملاک صحتی به دست دهند که چرا برخی حرکت ها تاثیرات جدی نمی گذارند و چگونه حرکت هایی اثربخشی پایدار دارند.
ادامه دارد … .