تقریری از مباحث مطرح شده در پژوهشکده تحول علوم انسانی/بخش پنجم
به گزارش خبرنگار پژوهشکده تحول و ارتقاء علوم انسانی و اجتماعی، مباحث ذیل تقریری از مباحث مطرح شده در پژوهشکده تحول علوم انسانی است که به کوشش دکتر سیدمحمدرضا تقوی انجام شده است:
بخش قبلی این مطلب را اینجا بخوانید!
تقریری از مباحث پژوهشکده تحول (۱۳)
دنباله جلسه سیزدهم
اگر شرایط اولیه پیدایش مُدرکات در انسان، اجباری و جبری تلقی شود ملاک ارجحیت و تفوق انسان از بین می رود. اگر ملاک برتری انسان قوای ناطقه و عاقله باشد آنگاه این ناطقیت نمی تواند به صورت جبری معنا شود. زیرا در این صورت، علم تحت رابطه و قانون برای فرد پیدا می شود، و فرد واقف بر علم خودش نیست. مثل دستگاه ضبط صوت که هر چند اطلاعات خیلی ممتازی هم در آن ریخته بشود، عالِم نمی شود حتا اگر در ضبط صوت، قرآن یا کلمات زیبای ائمه اطهار (ع) ضبط شده باشد. چالش دیگر ناسازگاری کشف با علیّت است. از آنجا که علت و معلول باید سنخیتی با هم داشته باشند و کشف هر علتی باید مسانخ با خودش باشد. در این صورت بین ادراک و مدرک هم باید سنخیتی وجود داشته باشد. یعنی هر مُدرکی، یک ادراک متناسب و مسانخ با خودش را دارد، بنابراین تساوی برابریِ ادراکات از بین می رود. در این صورت ادراک برابر و مشترک بین افراد وجود نخواهد داشت. چون عوامل متعددی از جمله انگیزه ها، ظرفیت علم، ظرفیت کارآمدی، ظرفیت اراده و فاعلیت، آموزه های قبلی، تشویق و تنبیهات و انتظارات محیطی، عوامل سرشتی، مزاجی، ژنتیکی و غیره در پیدایش علم، نقش ایفا می کنند.
موضوع: وحدت و کثرت
نکته ۱: کثرت با درخواست و تقاضای خلق اول یا خلق محور، که نبی مکرم اسلام (ص) باشد؛ اتفاق می افتد ابتناء خلقت کثرات بر این است که نبی مکرم اسلام (ص) تقاضا دارند که با لسان کثرت خدای متعال را عبادت نمایند. همه کثرات مسیر پیامبر (ص) را تبعیت نمی کنند. در این صورت کسانی که از پیامبر اسلام تبعیت می کنند موجب اشتداد عبادات پیامبر اسلام (ص) می شوند. کسانی هم که روبروی پیامبر (ص) عمل می کنند مشکلاتی ایجاد می نمایند و پیامبر (ص) از طریق صبر بر این مصائب موجب اشتداد در عبودیت می شوند. تبیین ۱: در همه مراحل خلقت اراده محور عالم (نبی مکرم اسلام «ص») حضور دارد. اولین فعل رب که به تقاضای خود از خود صورت میگیرد، خلق محور عالم توسط خدای متعال است آنجا که میفرماید «واصطنعتک لنفسی»، بعد از آن محور در تمامی مراحل حضور دارد. لذا طرف امداد حتما نظام است (هسته اولیه نظام شخص پیامبرند سپس با تقاضای ایشان توسعه واقع میشود ثم خلق علیا) و این نظام نه صرفا طولی و نه صرفا عرضی است. در این صورت اراده محور حتی در قانونمندی عالم نیز حضور دارد، و حتی در مراحل قبل از قانونمندی عالم، یعنی در مرحله خلق کثرت، که به تقاضای محور صورت میگیرد، جایی که محور تقاضای بندگی به لسان کثرت را دارد، حضور دارد. به عبارت دیگر، هر خلقی جز خلق اول منوط به تقاضای خلق اول است. از همین جا نیز می توان به دلالت بحث برای موضوع تحول علوم انسانی نیز نقبی زد که مربوط به «جهت داری علوم» می شود. اگر خداوند پیامبر (ص) را برای خودش آفرید. بر اساس اصل دانی برای عالی، خداوند مخلوقات را برای خدمت به محور عالم خلق کرد. پس اگر قرار است انسان در خدمت نبی (ص) باشد، دانش نیز باید در خدمت محور عالم باشد.
تقریری از مباحث پژوهشکده تحول(۱۴) وحدت و کثرت (دنباله)
از جمله مواردی، به عنوان نمونه، که اراده ی انسان ها (به اراده ی الهی)، اختیار و قدرت انتخاب می یابد یک مورد در قیامت است که بر طبق حدیثی، خداوند طی مکتوبه ای که برای بهشتیان قرائت می شود خطاب به آنان اعلان می فرماید که ۱) دیگر تا ابد مرگی شما را فرا نمی گیرد، و ۲) همان طور که من می توانم "کن فیکون" کنم شما هم می توانید کن فیکون کنید. یعنی من با اراده کار می کنم شما هم می توانید با اراده کار نمایید. مورد دیگر که برای برخی افراد در همین نشئه ی مادی حیات اتفاق می افتد آنی است که در حدیث قرب نوافل آمده است (اجمالاً می فرماید اگر بنده از خداوند اطاعت نماید، دست او یدالله، چشم او عین الله، گوش او اذن الله، زبان او لسان الله و … می شود. آنگاه همان طور که خداوند «کن فیکون» می کند، بنده نیز می تواند «کن فیکون» نماید). در بحث فوق، چنانچه فاعلّیت را در معادله «تقاضا از طرف عبد و امداد از طرف خالق» ببینیم تعبیر این می شود: با توجه به این که عالم برای هدفی ساخته شده است (چه آن هدف یک هدف فاعلی یا یک هدف نظری باشد در هر دو صورت)، هدف در عالَم، باید حضور در اجزاء عالَم و توسعه عالَم هم داشته باشد. بنابراین بعد از خلق اول (نبی مکرم اسلام «ص») که هدف است بقیه خلق ها با تقاضای خلق اول اتفاق می افتد. لذا هرگونه توسعه کثرت با تقاضای خلق اول است. معادله تقاضا و امداد، اساس شکل گیری تمامی پدیده ها در عالم آفرینش است. بنابراین به صورت طبیعی همه ارادهها مقید به اراده خدای متعال از طریق امداد او می باشند و همچنین بالعکس؛ همه مخلوقات نیز مقید به تقاضای محور و یا خلق اول می باشند. بنابراین در تمامی اراده ها، اراده ترکیبی خدای متعال و محور عالم وجود دارد. در این صورت گفته می شود «نظام اراده ها» حاکم است مشروط به رعایت این مفروضه که تنها اراده خدای متعال است که امداد می کند و سایر فاعل ها، فاعل های تقاضا کننده هستند که به نسبت ظرفیت و منزلت خود در نفس تقاضا حضور دارند. لذا میتوان گفت لا موثر فی الوجود الا الله چون تنها و تنها امداد کننده و محقق کننده تقاضا، خدای متعال است. هیچ تقاضا کنندهای قدرت امداد خود و تحقق تقاضای خود را بدون اذن او ندارد. با توجه به مفروضه فوق هم وحدت فاعلی برای خدای متعال محفوظ می ماند و هم حضور همه ارادهها به نسبت منزلت شان رعایت می شود.
حجت الاسلام حسینیان:
نکتهای را می خواستم عرض کنم خدمتتون اگر هم اشکالی بنظرتون می رسد بفرمایید اینکه فاعلیت محور هم در تقاضا ی کل حضور دارد و هم در امداد نسبت به کل به عبارت دیگه محور هم واسطه در تقاضا ی کل و هم واسطه در شفاعت نسبت به کل است. اللهم بحق من ارسلته به اشفع لنا عند الله از این بالاتر اینکه کل نظام حضور در تقاضا ی کل و هم حضور در شفاعت دارد وبحق کل مومن مدحته فیه.
در خصوص اینکه می فرمایید: "کل نظام حضور در تقاضا ی کل و هم حضور در شفاعت دارد"، شاید بتوان تمام نظام را به هم پیوسته و مرتبط فرض کرد (از خواص نظام کامل به نظرم همین است)، کما این که در قضیه فوت افراد می فرماید اگر ۴۰ مومن به درستکاری و ایمان یک نفر شهادت دهند من (خدا) او را می بخشم. انگار خالق هستی یک کلِّ یکپارچه از کثرات را که با خالق شان به وحدت رسیده اند و بالاتر تا حدی به وحدت رسیده اند (از آنجا که کریم است بخشی را هم به عنوان کل می پذیرد کما این که ایت الله تبریزی در کتاب سر الصلوه شان می فرمایند اگر یک دهم نمازت را هم توجه به خداوند داشتی خداوند ان را ده برابر می کند و ثواب نماز کامل را عطا می کند)، فراوان حمایت می کنند. شواهد زیادی از این یکپارچگی به نظر می رسد که اطاله کلام نکنم. فقط رعایت حقوق حیوانات در این کل بخشی از به وحدت رساندن این کل محسوب می شود. این که پس از ظهور دنباله دنیا در برخی احادیث بسیار طولانی تر از زمان قبل از ظهور است به این معنی است که خداوند آنقدر عبادت می شود که ظلماتی که ما اینک در آن قرار داریم به فراموشی سپرده می شود. دقیق تر این طغیان ها بخش کمتری را در مقایسه با عبادت خداوند خواهد داشت، شاید این ان چیزی باشد که به هنگام خلق انسان خداوند به ملائکه می فرماید که "من چیزی می دانم که شما نمی دانید". ممنون از طرح بحث تامل برانگیزتان. استفاده می کنم از اظهار نظرتان.
تقریری از مباحث پژوهشکده تحول(۱۵)
وحدت و کثرت از منظر جناب ملاصدرا
- اسماء الهی باید مظهَر داشته باشند. از اسماء الهی «یا فیاض» است، لذا برای تحقق این اسم، خداوند خلق می کند (کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف (من گنج پنهان بودم. دوست داشتم که آشکار شوم. پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم؛ مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ص۳۷۱)
- خلقت از عوالِم مختلف عبور می کند و نازله ی ان در نشئه ی مادی حیات است. این فرآیند را «انا لله» می گویند.
- نیز این فرایند را وحدت در کثرت گفته که قوس نزول را تشکیل می دهد و در پایین ترین نقطه به نطفه انسان می رسد.
- نطفه انسان عصاره خلقت دانسته شده چون به طور بالقوه امکان خلیفه الهی آن از سایر موجودات بیشتر است.
- این یک فرایند تکوینی برای خلقت محسوب است.
- فرایند کثرت در وحدت از جایی که قوس نزول به قوس صعود تبدیل می شود، شروع می شود.
- بر خلاف قوس نزول در قوس صعود، موجودات با تلاش و اراده ی خود باید مسیری را که مشابه مسیر قوس نزول است، لیکن عوالِم آن عکس قوس نزول است، بپیمایند.
- در قوس صعود تنها عواملی که می تواند انسانها را به تعالی برساند و دارایی انسانها را به عالَم بعدی که عالَم مثال یا برزخ باشد منتقل نماید دو چیز است: علم و عمل.
- علم و عمل، بدن برزخی انسان را می سازند. بدن برزخی انسان که لطیف و غیرمادی است درست به وِزان بدن عنصری انسان است.
- فرایند «قوس صعود» را «انا الیه راجعون» می گویند. در این فرآیند با حفظ مراتب، همه موجودات مسیر تعالی یا انحطاط را می پیمایند.
مرحوم ملاصدرا حد اولیه و نقطه مرکزی هماهنگ سازی کلیه تعاریف خود را بر پایه وجود تفسیر میکند. ورود به این حد اولیه از جانب ملاصدرا به لحاظ سعی و تلاش ایشان بر ارتباط موضوع و روش با وحی بوده است. واقعاً ملاصدرا تلاش میکند که از طریق فلسفه به معارف وحیانی نزدیک شود، لذا این فلسفه آمیختهای از کلام و عرفان است. دستگاه فلسفی اصالت وجود باید با عمق عرفانی مورد بازخوانی قرار گیرد، منظور این است که با بحث نظری صرف نمیتوان کشف کرد که چرا ملاصدرا نظریه اصالت وجود را برگزیده است. در واقع، ایمان ایشان همراه با سنجش نظری به صورت توأمان منشأ تولید این نظریه قرار گرفته است. ملاصدرا واقعیت کثرت را در وحدت مضمحل میکند و سعی میکند که کثرتها را ذیل وحدت تفسیر نماید. بر این اساس اگر با نگاه توحیدی به عالم نگاه کنیم وحدت، حقیقت پیدا میکند و کثرات عالم از مظاهر آن وحدت به حساب می آیند.
در واقع به نظر ایشان باید در حد اولیه فلسفه هیچ گونه کثرتی وجود نداشته باشد، چون در این صورت کثرت اصالت پیدا میکند و این منشأ شرک است و با آن نمیتوان مسئله جعل و ایجاد و افاضه و خلق را تفسیر کرد. بنابراین به نظر می رسد در دوران ملاصدرا تحولی که در عرصه فلسفه به وجود آمد در حد اولیه فلسفه بود که ملاصدرا آن را از کثرت ماهیتی به وحدت ارتقاء داد و واقعاً این ثمره ایمان عرفانی است. در واقع ایشان میخواهد بگوید که حد اولیه فلسفه خود را از توحید اخذ کرده لذا پایه اساسی درک فلسفی بر وحدت است و سایر واقعیتها و کثرات در یک نظام تشکیکی نسبت به آن وحدت قرار دارند.
ادامه دارد … .