ابن سینا الگوی موفق بومیسازی علوم انسانی
به گزارش خبرنگار پژوهشکده تحول و ارتقاء علوم انسانی و اجتماعی، بومیسازی علوم، یعنی بهرهمند شدن از علوم دیگران، تا جایی که با باورهای اصیل خودمان تعارض پیدا نکرده است. باورهای اصیل آن دسته از ایدئولوژی دینی و ملی است که ما برای آنها استدلال منطقی داریم و به همین جهت نمیتوانیم از آنها دست بکشیم.
ابوعلیسینا ده قرن پیش با همین رویکرد به سراغ فلسفه یونان رفت و در عین اینکه از فرم ارسطویی در فلسفه استفاده کرد، ولی در محتوا از فلاسفه غرب تقلید نکرد و از باورهای الهی خود برای پیریزی فلسفه ایرانی اسلامی استفاده کرد.
همان گونه که شیخ الرئیس از فلسفه یونان استفاده کرد، اما تقلید نکرد و استقلال فکری خودش را حفظ کرد، ارزشهای خود را حفظ کرد و باورهای عقلی و منطقی خود را رها نکرد، امروز هم این کار باید انجام شود.
محمد فنایی اشکوری در این باره میگوید: ابن سینا علاوه بر اینکه شارح ارسطو است، یک نظام فکری بدیعی در فلسفه اسلامی بنا نهاده است. او تنها شارح و مفسر فلسفه ارسطو نبوده، بلکه خود حکمت نوینی را با استفاده از فلسفه ارسطو و معارف اسلامی و خلاقیتهای خودش بنا نهاده است.»
اگر ابن سینا این بومیسازی را انجام نمیداد، باید به تمام گزارههای فکری فلسفه یونان پایبند میشد، گزارههایی که با نگرش دینی شیخ الرئیس در تعارض بودند.
منوچهر صانعی دره بیدی درباره تفاوت نگرش فلسفه یونان و اسلام میگوید: «این دو، تفاوتی در نگرشهایشان دارند. نگرش فلسفه اسلامی مبنایش قرآن است ولی نگرش فلسفه یونانی موحدانه نبوده است؛ یعنی آنها مشرک و اعتقاد به خدایان متعدد داشتند خدای ارسطو یک خدای خالق نیست یعنی اعتقادی به خلقت نداشتند.»
اساسا ابن سینا الگوی مناسبی برای نگاه ما به علم و علم آموزی است. شیخ الرئیس بیش از آنکه متکی به علوم جوامع دیگر باشد، به تولید علم مشغول بود. به همین جهت است که او در پزشکی شهرت بیشتری پیدا کرده است؛ چراکه طب او محصول فکر خود او بود و این تولید علم باید در درجه اول اهمیت قرار بگیرد.
در پایان بار دیگر این نکته را تکرار میکنیم، همان گونه که شیخ الرئیس از فلسفه یونان استفاده کرد، اما تقلید نکرد و استقلال فکری خودش را حفظ کرد، ارزشهای خود را حفظ کرد و باورهای عقلی و منطقی خود را رها نکرد، امروز هم این کار باید انجام شود و با همین رویکرد به سراغ علوم انسانی جوامع دیگر رفت.