دکتر تقوی: علوم انسانی که هدفش رفع نیازهای انسان اومانیستی است نمیتواند پاسخگوی ما باشد
به گزارش خبرنگار پژوهشکده تحول و ارتقای علوم انسانی و اجتماعی، به همت معاونت فرهنگی بسیج اساتید استان فارس به مناسبت سالروز شهادت شهید دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه، هفتمین نشست مجازی طرح هادی (تبیین تخصصی نقش اساتید دانشگاه در تحقق گام دوم انقلاب) برگزار شد.
موضوع این نشست تبیین الگوی مبنایی وحدت حوزه و دانشگاه است که با حضور حجت الاسلام والمسلمین محمد استوار میمندی مدیر حوزه های علمیه فارس و دکتر سیدمحمدرضا تقوی استاد تمام بخش روانشناسی بالینی دانشگاه شیراز برپا شد.
در ادامه گزارشی کوتاه از سخنان دکتر تقوی می آید:
در تاریخ علم یک نقطه عطف مهم، زیست بشر را متفاوت می نماید. شاید بتوان گفت تا قرن ۱۷ میلادی دانشمندان به دنبال کشف واقع هستند. اما با ظهور دیدگاه دکارت و پس از آن دیدگاه کانت که قوام بخش دیدگاه دکارت شد تحول عظیمی در دستگاه علم بوجود می آید که این تحولات پایه گذار تمدن نوین بشری می گردد. پا به پای ایجاد این تمدن، ما نیاز داشتیم که تمدن اسلامی را پایه گذاری می کردیم.
قرار گرفتن در دنیای مدرن و پیش بینی به موقع ضرورت های آن نیز ضرورت دیگری بود که باید به موقع به آن توجه می شد. مطمئناً ایده هایی چون «حذف تمدن جدید» و یا «نادیده گرفتن آن» ایده های ابتری هستند که نمی توانند موضوعیت داشته باشند. به همین مقدار، ایده هایی که غرب را تنها راه نجات بشری یافتند و نگاه به علوم انسانی از منظر اومانیستی را، راه به خطا بردند.
قرار گرفتن در دنیای مدرن، نیازمند طراحی های جدیدی از سوی متولیان دین بود. در دنیای مدرن، فراخوانی مردم به سمت دین نیازمند آن است که بتوان به مردم نشان داد که دین قادر به اداره امور آنان، بهتر از سایر مکاتب است. نگاه فردی (جزئی، بخشی) به دین به جای نگاه کل گرایانه، سیستمی و دستگاهواره ای به دین قادر به این پاسخگویی نبود. به نظر می رسد این یک نگاهی است که هنوز هم بر ما، جامعه ما و مسئولین ما حاکم است. ما (دانشگاهیان، حوزویان و مسئولان) متوجه شده ایم که ادعاها، اهداف و غایات ما با جهان غرب متفاوت است.
پس علوم انسانی ای که مسئولیت آن رفع نیازهای انسان اومانیستی است نمی تواند به تمامه (سیستمی) پاسخگوی نیازهای جامعه ما باشد. اما راه حل هایی که برای حلِّ این اشکال برگزیده ایم در حدِ تغییر گزاره هایی از این سیستم یکپارچه علوم متداول است که اتفاقاً نه تنها مشکلات ما را حل نکرده است بلکه ما را دچار التقاط هم کرده و بیشتر سردرگم شده ایم. این بار نه کاملاً غربی هستیم و نه نیستیم، بلکه بیشتر بلاتکلیفیم.
عاملی که باعث ایجاد انقلاب اسلامی شد تفکر امام راحل با ویژگی نظاموارگی، قیام لله، برخورد درگیرانه (و نه سازشکارانهِ) جبهه حق با جبهه باطل بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای اداره جامعه، نیازمند یک سامانه تفکری بودیم که از ۳ خرده نظامِ فرهنگ، سیاست و اقتصاد تشکیل شده باشد.
امام راحل (ره) با نظریه ولایت فقیه به پاسخی برای خرده نظام سیاسی دست یافته بودند که باعث پیروزی انقلاب و حفظ آن تا به امروز شده است. لیکن در ابعاد اقتصادی و فرهنگی در تراز انقلاب اسلامی، نظریه ای که بتواند هم متناسب با تفکر برگرفته از اسلام، مملکت را اداره نماید و هم در برابر فشارهای بین المللی (تحریم های اقتصادی و تهاجم فرهنگی) مقابله نماید، وجود نداشت و تا به امروز هم ادامه دارد.