کتاب « انسانشناسی اجتماعی(انسان اجتماعی در اندیشه اسلامی و علوم اجتماعی) »
به گزارش خبرنگار پژوهشکده تحول و ارتقاء علوم انسانی و اجتماعی، کتاب انسانشناسی اجتماعی(انسان اجتماعی در اندیشه اسلامی و علوم اجتماعی) تألیف دکتر مجید کافی عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ۲۸۷ صفحه به همت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در زمستان ۱۴۰۱ به بهای ۱۰۰ هزار تومان منتشر شد.
این نوشتار در صدد بررسی رابطه انسان و اجتماع در پرتو اندیشه اجتماعی به عنوان موضوع علوم اجتماعی است. به عبارت دیگر موضوع این کتاب نوعی انسان شناسی از منظر علوم اجتماعی و جامعه شناسی(انسان شناسی اجتماعی) است که در واقع مقدمه فهم مباحث علوم اجتماعی نیز هست.
این کتاب در سه بخش و نه فصل تنظیم شده است: بخش اول شامل مقدمه(مروری بر کلیات و مفاهیم)، خاستگاه اندیشه انسان اجتماعی و انسان اجتماعی شده است. بخش دوم بردارنده پارادایم های انسان شناسی: انسان در پارادایم اثباتی، انسان در پارادایم تفسیر و انسان در پارادایم انتقادی و سرانجام گزارشی کوتاه درباره انسان در پارادایم پست مدرن؛ بخش سوم نیز انسان اجتماعی از منظر پارادایم اسلامی، در فلسفه اسلامی و در نظریه های اجتماعی دینی که خود نوعی نظریه دینی تلقی می شود، اختصاص یافته است.
در پشت جلد این اثر در معرفی آن آمده است: کتاب پیش رو در حوزه اندیشه اجتماعی قرار دارد. اندیشه اجتماعی هنجارین بوده و در صدد ارائه توصیه هایی برای بهزیستی انسان است. اندیشه اجتماعی مسائل اجتماعی انسان را داشته و سه رکن دارد: انسان، جامعه و رابطه انسان و جامعه. اندیشه اجتماعی در مورد انسان جامعه پذیر شده یا نشده به بحث می نشیند. پس موضوع این کتاب نوعی انسان شناسی از منظر علوم اجتماعی و جامعه شناسی برای درس انسان شناسی مقطع کارشناسی همه رشته های علوم اجتماعی است.
وقتی سخن از انسان اجتماعی می شود می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- انسانی که بر اثر فرایند جامعه پذیری اجتماعی شده است.
- تلقی و تفسیر نظریه های اجتماعی به ویژه نظریه های جامعه شناختی از انسان
- انسان با هویت تاریخی که برای شناخت آن باید به گذشته مراجعه کرد.
- انسان اجتماعی به معنای خاص کلمه در مقابل انسان سیاسی یا اقتصادی که منظور دارندرف است
- سرانجام انسانی که در ارتباط با دیگران اجتماعی می شود، در ارتباطات با دیگران رشد و پیشرفت می کند، در ارتباط با دیگران آسیب می بیند و در ارتباط با دیگران درمان می شود.
مؤلف در بخشی از مقدمه نوشته است: انسان دارای موجودیت دوگانه فردی و اجتماعی است. هر گاه از منظر روان شناسی بدان نگاه شود، انسان در استقلال و ویژگی های متمایزش پررنگ می شود و تا اندازه ای جامعه دیده نمی شود، اما هنگامی که از منظر جامعه شناسی دیده می شود، فردیت انسان دور می شود یا در نهایت تنها یک شخص بی اختیار و بازیچه الزام های اجتماعی به نظر می آید؛ اما یک رابطه دو سویه بین موجودیت فردی و اجتماعی انسانها وجود دارد. اگرچه نه تنها افراد در جامعه هستند، جامعه نیز درون افراد شکل می گیرد. روابط بین افراد، جامعه را تولید می کند و جامعه از طریق فرهنگ بر روی افراد تأثیر می گذارد. در عین حال رابطه بین فرد و جامعه که به یک معنا مکمل هم هستند، گاهی نیز با هم تعارض پیدا می کند. گاهی جامعه فرد را سرکوب می کند و فرد خواهان رهایی از یوغ جامعه است. جامعه بر افراد حاکم است، از این راه که آنان را در جهت اهداف خود مجبور به خدمت می کند و افراد در امر بازتولید اهداف اجتماعی به کار گرفته می شوند. همیشه بین خودمحوری و جامعه محوری درگیری و تضاد وجود دارد. هر کدام از این مفاهیم تقلیل ناپذیرند، هر چند که وابسته به یکدیگر هستند و این امر مبنای شناخت انسان را پیچیده می کند.