دکتر زاهد: حجاب و پوشش زنان از عرصههای درگیری تمدن اسلامی با مدرنیته است
به گزارش خبرنگار پژوهشکده تحول و ارتقاء علوم انسانی و اجتماعی، دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، جامعهشناس و استاد دانشگاه شیراز در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تاریخچه پدیده بیحجابی در تمدن مدرن گفت: پدیده اجتماعی بیحجابی آن گونه که امروز آن را میشناسیم، از قرن نوزدهم در غرب شکل گرفت و در قرن بیستم به اوج خود رسید. آغاز این پدیده به حضور اجتماعی زنان در جامعه باز میگردد. بعد از انقلاب صنعتی تولید انبوه در غرب به وجود آمد. کارگر و کارمند به عنوان نیروی اصلی تولید و توزیع در اقتصاد تعریف تازهای یافت و نیروی کار ارزان، با مهارت و دقت، که بتواند کاری تکراری را به خوبی و با حوصله انجام دهد، نیاز اصلی کارخانجات و مؤسسات خدماتی و توزیعی گردید. همه این ویژگیها در زنان بیشتر از مردان بود. از این رو استخدام زنان در ادارات و کارخانجات باب شد و آنان را از خانه و خانواده بیرون آورد و به عنوان نیروی کار به سطح جامعه کشید.
وی افزود: در قرن بیستم در ادامه مبارزات کارگران و کارمندان برای کم کردن ساعات کار و بهبود محیط کار، به خصوص برای زنان و کودکان که تحت ستم بیشتری بودند، بهبود شرایط کار کارمندان و کارگران برای افزایش بهرهوری مورد توجه قرار گرفت. تعیین حد کار برای هشت ساعت در یک شبانه روز، افزایش دست مزد برای تأمین یک زندگی عادی و سالم سازی و زیباسازی محیط کار، یکی از اهداف کارفرمایان شد. نظافت و آرایش ظاهری محیط کار و خود کارمندان و کارگران به عنوان یکی از اهداف مترقی لازم برای بهبود شرایط محیطی کار و ایجاد نشاط در کار، وجهه همت مدیران و کارفرمایان قرار گرفت. به این ترتیب بهره کشی از نیروی کار بهتر صورت میگرفت. از این جا بود که آرایش ظاهری مردان و زنان به خصوص کارمندان دفتری به عنوان یکی از ارزشهای محیط کار در آمد. نمونه و الگو سازی بی حجابی و آرایش ظاهری در فیلمهای سینمایی و بعد تلویزیونی به عنوان یکی از وسایل اصلی سرگرمی و رفاه اجتماعی موجب بسط شیوههای مختلف پوشش در مردان و به خصوص زنان گردید. تجارت لباس و آرایش ظاهری جدید هم بر شعلههای این آتش افزود.
این جامعهشناس در ادامه گفت: ورود تمدن مدرن در کشورهای به اصطلاح جهان سوم و به خصوص در کشورهای اسلامی با پدیده استعمار و سپس استثمار و در نهایت برنامههای توسعه صورت پذیرفت. یک از اقلام بی چون و چرای این تغییر فرهنگی تشبه در پوشش به آن چیزی بود که در غرب رواج داشت. از این رو بی حجابی زنان به عنوان یکی از اقلام پیشرفت فرهنگی وارد جهان سوم شد. در کشورهای اسلامی که زنان از جایگاه ویژه و ارزشمندی برخوردار بودند و جامعه برای آنان در کسوت مادری و همسری احترام خاصی قائل بود حجاب یکی از نشانههای تشخص و بزرگی و عفت و حیا به حساب میآمد. از این رو حضور زنان در صحنههای اجتماعی با مانع حجاب روبه رو شد. به این ترتیب بود که متحد الشکل کردن لباس مردان و زنان با الگوهای پوشش غرب در دستور کار برنامه ریزان غربی شدن، در این کشورها قرار گرفت. بی حجابی به عنوان یک پدیده مترقی در اقتصاد جدید تبلیغ شد و به زور و حیله در جامعه رواج یافت. این کار برای استعمارگران دو کاربرد داشت: یکی این که میتوانستند با خارج کردن زنان از خانه فرهنگ اسلامی را بشکنند و به استقرار الگوی استعماری اقتصاد خود بپردازند و دیگر این که تغییر فرهنگ زنان که نیروی اصلی فرهنگ ساز و انتقال فرهنگ هستند را به جای گسترش فرهنگ اسلامی، در راستای استعمار فرهنگی و منافع خویش فعال کنند.
زاهد زاهدانی در پایان گفت: امروز بی حجابی در تمدن مدرن به عنوان یک ارزش برای پیشرفت زنان به حساب میآید و تبلیغ میشود. به اندازهای که گرایش و اعتقاد به تمدن مدرن در جامعه وجود داشته باشد پدیده بیحجابی هم همراه آن است. در جمهوری اسلامی که بنای طرح و ساخت تمدنی نوین با توجه به ارزشهای اسلامی و انسانی گذاشته شده، درگیری تمدنی با ارزشهای تمدن مدرن فعال است و ادامه دارد. یکی از عرصههای این درگیری پوشش زنان است.